no-img
بروزکد | مرجع آموزش معماری

پاورپوینت بررسی اندیشه های دکارت – کانت – مارکس


بروزکد | مرجع آموزش معماری
>>>>آیدی اینستاگرام ادمین (navid_asefii) <<<<>>>> آیدی اینستاگرام سایت (broozcad.ir)(home_plan98)<<<<
مراحل خریدضمانت پرداخت
گزارش خرابی لینک
اطلاعات را وارد کنید .

ادامه مطلب

پاورپوینت بررسی اندیشه های دکارت – کانت – مارکس


پاورپوینت بررسی اندیشه های دکارت – کانت – مارکس
zip
03 f 2015


پاورپوینت بررسی اندیشه های دکارت – کانت – مارکس

پاورپوینت بررسی اندیشه های دکارت - کانت - مارکس

پاورپوینت بررسی اندیشه های دکارت – کانت – مارکس

توضیحات:پاورپوینت بررسی اندیشه های دکارت – کانت – مارکس تعداد صفحات:79

مقدمه:

بررسی اندیشه های دکارت – کانت – مارکس

رنه دکارت

اندیشه

مسائل اصلی دکارت

معرفت یقینی

رابطه جسم و روح

روش شک دکارت

وجود خدا

وجود جهان خارج

جوهرهای سه گانه

شک؛ آزمون حقيقت دکارت

‌تعریف‌ اومانیسم (انسان‌ محوری)

تحليل انديشه هاي دكارت در معماري و شهرسازي

چهار دستور دكارت

آثار علمي دكارت

نگاهي به فلسفه هنر و زيباشناسي كانت

تحلیل والا

هنر

هنر زيبا چيست ؟

سرانجام كانت هنرهاي زيبا را به سه دسته تقسيم مي كند :

نگاهي به فلسفه سياسي كانت

فلسفه اخلاق از ديدگاه كانت

چكيده

کارل هاینریش مارکس

مانیفست کمونیسم

کتابها

سال های آخر

تاثیرات

فلسفه مارکسیسم

ساختارفکری مارکس

فلسفه هنر از دیدگاه مارکس

دسته بندی در آثار هنری

فهرست منابع..

اندیشه

همگان دکارت را بنیان گذار فلسفه جدید می دانند. او اولین فیلسوف بزرگ بعد از قرون وسطی است که به همراه اسپینوزا و لایب نیتس به مکتب اصالت عقل تعلق دارند؛ مکتبی که عقیده اش این بود که: به آنچه که حواس ارائه می دهند نمی توان اطمینان کامل داشت و شناخت حقیقی و یقین آور تنها از راه عقل صورت می گیرد.

معرفت یقینی

دکارت در آغاز جوانیش بسیار دلبسته ریاضیات بود. این به خاطر آن بود که می دید ریاضیات دارای نظامی کاملا یقینی است‎، درحالی که سایر رشته های علمی و مخصوصا فلسفه این گونه نیست. فکر او بیشتر از هر چیزی متوجه فلسفه بود، زیرا فلسفه را بنیاد معرفت بشری می دانست و اگر فلسفه به یقین نمی رسید، به هیچ دانشی نمی شد اعتماد کرد.

در آن زمان، بسیاری از اندیشمندان به شکاکیت مطلق فلسفی گرویده بودند و می گفتند: در هیچ موضوعی نمی توان به یقین ، رسید. دکارت این امر را قبول نداشت و می خواست به هر صورتی که شده، یقین را داخل در فلسفه و دانش کند. به همین خاطر به این فکر افتاد تا فلسفه و تمام دانش های انسانی را به روشی ویژه با هم درآمیزد و طوری آن را بنا کند که مانند ریاضیات کاملا یقینی باشد.

رابطه جسم و روح

در دوره دکارت (قرن هفدهم میلادی) فیزیک و به دنبال آن مکانیک تا حد زیادی پیشرفت کرده بود. یکی از مسائل عمده این فیزیک جدید، آن بود که ماهیت ماده چیست؟ چه چیزی باعث فرایندهای مادی و طبیعی می شود؟ یعنی چه چیزی موجب می‌شود حرکات و حوادث مختلف طبیعی (مثل باریدن باران، گردش سیارات، روییدن گیاهان، زلزله و غیره…) اتفاق بیفتند؟

در آن زمان نگرش مکانیکی و مادی به طبیعت، نفوذ زیادی بین مردم و دانشمندان داشت. نگرشی که دلیل همه حرکات و حوادث جهان را در خود جهان و ماده آن می دانست، نه امور غیر مادی و ماوراء طبیعت. یعنی می گفت: همه چیز در عالم، به طور خودکار و طبق قوانین فیزیکی کار می کند.

اما در اینجا پرسشی اساسی وجود داشت که با تبیین مادی از طبیعت جور در نمی آمد:

علت اعمال و حرکات ما انسانها چیست ؟

این علت، از دو حال خارج نیست: یا جسم و بدنمان است یا چیز دیگری غیر از آن. ما به طور واضح درک می کنیم که جسم ما که ماده ما است تحت فرمان ما قرار دارد و ما خودمان علت اعمال و رفتارمان هستیم؛ اما این خود چه چیزی است؟ آیا منظور از این خود، روح ما است؟ اماروح انسانی چیست؟ چه رابطه ای میان روح و جسم انسان وجود دارد؟ روح انسان به طور مسلم امری مادی نیست؛ بنابراین، آیا امری غیر مادی در ماده اثر می گذارد؟ این امر چگونه ممکن است؟

این پرسش ها فکر دکارت را به خود مشغول کرده بود.

روش شک دکارت

دکارت در ابتدا برای دستیابی به معرفت یقینی، از خود پرسید:

آیا اصل بنیادینی وجود دارد تا بتوانیم تمام دانش و فلسفه را بر آن بناکنیم و نتوان در آن شک کرد؟

راهی که برای این مقصود به نظر دکارت می رسید، این بود که به همه چیزشک کند. او می خواست همه چیز را از اول شروع کند و به همین خاطر لازم می دانست که در همه دانسته های خود (اعم از محسوسات و معقولات و شنیده ها) تجدید نظر نماید.

بدین ترتیب شک معروف خود را که بعدها به شک روشی دکارت معروف شد، آغاز کرد. او این شک را به همه چیز تسری داد؛ تا جایی که در وجود جهان خارج نیز شک کرد و گفت: از کجا معلوم که من در خواب نباشم؟ شاید این طور که من حس می کنم یا فکر می نمایم یا به من گفته اند، نباشد و همه اینها مانند آنچه در عالم خواب بر من حاضر می شود، خیالات محض باشد. اصلا شاید شیطانِ پلیدی در حال فریب دادن من است و جهان را به این صورت برای من نمایش می دهد؟

دکارت به این صورت به همه چیز شک کرد و هیچ پایه مطمئنی را باقی نگذاشت. اما سر انجام به اصل تردید ناپذیری که به دنبالش بود، رسید. این اصل این بود که:

من می توانم در همه چیز شک کنم، اما در این واقعیت که شک می کنم، نمی توانم تردیدی داشته باشم. بنابراین شک کردن من امری است یقینی. و از آنجا که شک، یک نحوه از حالات اندیشه و فکر است، پس واقعیت این است که من می اندیشم. چون شک می کنم،پس فکر دارم و چون می اندیشم، پس کسی هستم که می اندیشم.

بدین ترتیب یک اصل تردید ناپذیر کشف شد که به هیچ وجه نمی شد در آن تردید کرد. دکارت این اصل را به این صورت بیان کرد:

وجود خدا

دکارت پس از این نتیجه گیری، از خود پرسید: آیا چیز دیگری هم هست که به این اندازه یقینی باشد و بتوان آنرا با این یقین شهودی درک کرد؟

پاسخ وی به این پرسش مثبت بود. دکارت بیان کردکه تصور روشن و واضحی از یک وجود کامل در ذهن دارد که همان خداوند است و این تصور را همیشه داشته است. وی به این نتیجه رسید که تصور وجود کامل و قادر مطلق، نمی تواند ساخته و پرداخته ذهن او باشد؛ زیرا او موجودی محدود و ناقص است و ممکن نیست وجود کامل و نامتناهی از موجود محدود و ناقص سرچشمه گرفته باشد. در واقع اگر وجود کاملی وجود نداشت، ما نیز تصوری از آن نداشتیم. پس تصور وجود کامل باید از خود آن وجود و به سخن دیگر از خداوند برآمده باشد. بنابراین خداوند وجود دارد.

نفس و اندیشه، آگاهی محض است، جایی در فضا اشغال نمی کند، و نمی توان آن را به اجزای کوچک تر تقسیم کرد. ولی ماده، بعد یا امتداد محض است، در مکان جای می گیرد و به همین خاطر می توان آن را به اجزای کوچک تر تقسیم نمود؛ به علاوه ماده آگاهی ندارد. بدین ترتیب، در نظر وی، هستی و آفرینش به دوقسمت کاملا متفاوت و مستقل از هم تقسیم گردید و به همین خاطر، دکارت را دوگانه انگار (dualist) می نامند؛ یعنی کسی که قائل به شکاف عمیق بین هستی اندیشه و هستی ماده است.

البته باید توجه داشت که بنا به اعتقاد او، میان این دو جوهر در بدن انسان،از راه عضو خاصی در سر،که آن را غده صنوبری می نامد، ارتباط عمیقی برقرار است.

شک؛ آزمون حقيقت دکارت

اگر شک يک دغدغه فلسفي باشد، آنگاه موضع دکارت در قبال آن را چگونه مي توان تفسير کرد؟

معروف است که شک در فلسفه دکارت شکي دستوري است. اولين معناي اين سخن مي تواند اين باشد که شک دکارت، شکي «ساختگي» يا به تعبير فلسفي تر، شکي روش مند است. دکارت شک مي کند. اما شکي که به حکم عقل و به منظور تحکيم پايه هاي شناخت صورت گرفته است. شک دکارت، شکي از براي تصديق و ايجاب است. بستري است که «من» به عنوان فاعل حاضر در هستي بر آن استوار مي شود. شک دکارت آرام است. عقلاني و منظم. از تشکيک در محسوسات و اشيا آغاز مي شود و به «باطل انگاشتن همه چيزهايي که کمترين تصوري از شک در آنها وجود دارد» منتهي مي شود، و در اين ميان انديشه هاي عالم بيداري و کالبد جسماني و براهين رياضي و نهايتاً خدا را نيز دربر مي گيرد. سرانجام اين شک، دستيابي به يک نقطه ايقان است. نقطه‌اي که به رغم همه شبهات عجيب و غريب، به راستي وجود دارد. و اين همان کوژيتوي دکارتي است؛ «مي انديشم، پس هستم.» که نخستين و متقن ترين انديشه‌اي است که از راه شک منظم فلسفي مي توان به آن رسيد.

و دیگر توضیحات……………………….

تعداد صفحات:79

 

کليک جهت خريد کالا ، به منظور پذيرش قوانين و مقررات سايت مي باشد .



درباره نویسنده

نوید آسفی هستم دارای مدرک کارشناسی مهندسی معماری و کارشناسی مهندسی تکنولوژی عمران-عمران , به طراحی های مهندسی علاقه شدید دارم , و به علت علاقه به طراحی و شناخت سبک های معماری تصمیم به فعالیت اینترنتی در هر دو زمینه عمران و معماری گرفته , و در حال حاضر به عنوان مدیر و سردبیر سایت بروزکد فعالیت می کنم. نرم افزار های مورد تسلط: autocad , 3dmax , sketchup , photoshop , cinama 4d , v-ray

مدیریت 1094 نوشته در بروزکد | مرجع آموزش معماری دارد . مشاهده تمام نوشته های

دیدگاه ها


2 پاسخ به “پاورپوینت بررسی اندیشه های دکارت – کانت – مارکس”

  1. فاطمه گفت:

    بررسی دیدگاه دکارت کانت مارکس:مرسی از سایت بسیار خوبتون عالی بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آموزش حرفه ای طراحی نما